معنی احتراق | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

احتراق

دیکشنری فارسی به انگلیسی

combustion, ignition

جست‌وجوی مشابه

احتراق ایجاد کردن (موتورهای درون سوز و غیره)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

fire

احتراق پذیر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

gnitible, ignitable

احتراق ناقص(موتور)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

backfire

آماده احتراق

دیکشنری فارسی به انگلیسی

tinderbox

پیش احتراق (موتورهای درونسوز)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

preignition

جست‌وجوی متن

combustive

دیکشنری انگلیسی به فارسی

احتراق

revaporizing

دیکشنری انگلیسی به فارسی

احتراق

auxometer

دیکشنری انگلیسی به فارسی

احتراق

combustively

دیکشنری انگلیسی به فارسی

احتراق

combusts

دیکشنری انگلیسی به فارسی

احتراق، محو در نور خروشیدن، تبدیل بخاکستر کردن