90 مدخل
stuff, thing
lumber
appointments, fittings, furnishings
furniture
fixture
هیزم
تلیسه، گوساله ماده، ماده گوساله
وحشی
هرزگوین
پژمرده
عصبانی شدم
اثاثه یا لوازم داخلی
اثاثیه
اثاثه یا لوازم جانبی، پرده زدن، رومبلی زدن، مبلمان کردن
اثاثه یا لوازم داخلی، پرده زدن، رومبلی زدن، مبلمان کردن