415 مدخل
restitution, restoration, retrieval
retrievable
rehabilitate
restorer
restore
خودکار سازی، خود کار کردن، کسی را بی اراده الت دست کردن
خودکار کردن، خود کار کردن، کسی را بی اراده الت دست کردن
automatizes، خود کار کردن، کسی را بی اراده الت دست کردن
چینی، ضعیف الاراده
فوق العاده آماده