ادارهدیکشنری فارسی به انگلیسیadministration, conduct, department, direction, government, office, workplace, management
rentsدیکشنری انگلیسی به فارسیاجاره، کرایه، مال الاجاره، پارگی، غاز، پرداخت اقساطی، اجاره دادن، کرایه کردن، اجاره کردن