37 مدخل
ultimate
ravel
fragmentary
باشه، تگرگ باریدن، صدا زدن، اعلام ورود کردن
hailweed
گرگ همکار، دوست صمیمی، نزدیک
heiltsuk
زنگ زدن
رد شد، ازهم دور شدن، اختلاف پیدا کردن، انشعاب یافتن، واگراییدن
واگرایی، ازهم دور شدن، اختلاف پیدا کردن، انشعاب یافتن، واگراییدن
پودر، گردی، خرد شونده، ازهم پاشنده، گرد دار