inevitableدیکشنری انگلیسی به فارسیاجتناب ناپذیر، بدیهی، حتمی الوقوع، نا گزیر، غیر قابل امتناع، نا چار، چاره نا پذیر
avouchingدیکشنری انگلیسی به فارسیاجتناب از، تصدیق و تایید کردن، اشکارا گفتن، اقرار کردن، اطمینان دادن، تضمین کردن، تثبیت کردن