nextدیکشنری انگلیسی به فارسیبعد، سپس، کنار، دیگر، اینده، مجاور، پهلویی، مابعد، جنبی، نزدیک ترین، زیرین، جنب
fullدیکشنری انگلیسی به فارسیپر شده، فول، پری، کامل، پر، تمام، مملو، انباشته، سیر، لبریز، مطلق، مفصل، رسیده، بالغ، اکنده
fullestدیکشنری انگلیسی به فارسیکاملترین، کامل، پر، تمام، مملو، انباشته، سیر، لبریز، مطلق، مفصل، رسیده، بالغ، اکنده