hysterogenicدیکشنری انگلیسی به فارسیهیستروژنیک، تشنج اور، حمله اور، موجب اختناق رحمی، حمله تشنجی، شبیه حمله، اختناق زهدانی
crimpsدیکشنری انگلیسی به فارسیسرسیاه، چین، جعد موی، مانع، پیچش وانقباض عضلهدرخواب، گول، چروکیدن، اغوا کردن، چین چین و مو جدار کردن