آهنگدیکشنری فارسی به انگلیسیaccent, air, composition, decision, intention, purpose, rate, song, tempo, tone, tune
tuneدیکشنری انگلیسی به فارسیاهنگ، لحن، نغمه، نوا، اواز، رنگ، خنیا، اهنگ صدا، لحن تلفظ، کوک کردن، وفق دادن، میزان کردن، ساز زدن