آمرانهدیکشنری فارسی به انگلیسیauthoritative, highhanded, imperative, imperial, imperious, imperiously, magisterially, peremptory
dogmatizeدیکشنری انگلیسی به فارسیdogmatize، امرانه اظهار عقیده کردن، مقتدرانه سخن گفتن، تعصب مذهبی نشان دادن
dogmatiseدیکشنری انگلیسی به فارسیقراردادن، امرانه اظهار عقیده کردن، تعصب مذهبی نشان دادن، مقتدرانه سخن گفتن
dogmatizedدیکشنری انگلیسی به فارسیقرارداد، امرانه اظهار عقیده کردن، مقتدرانه سخن گفتن، تعصب مذهبی نشان دادن