fertilisedدیکشنری انگلیسی به فارسیبارور شده است، بارور کردن، کود دادن، پتاس زدن به، حاصلخیز کردن، لقاح کردن
fertilizedدیکشنری انگلیسی به فارسیبارور شده است، بارور کردن، کود دادن، پتاس زدن به، حاصلخیز کردن، لقاح کردن
utilizedدیکشنری انگلیسی به فارسیاستفاده شده است، بکار گرفتن، مورد استفاده قرار دادن، استفاده کردن از، بهرهبرداری کردن، بمصرف رساندن، بکار زدن
utilisedدیکشنری انگلیسی به فارسیاستفاده شده است، بکار گرفتن، مورد استفاده قرار دادن، استفاده کردن از، بهرهبرداری کردن، بمصرف رساندن، بکار زدن