آزاددیکشنری فارسی به انگلیسیdisengaged, free, free-standing, loose, open, open-ended, unfettered, unhampered
absoluteدیکشنری انگلیسی به فارسیمطلق، دایره نا محدود، کامل، قطعی، خالص، مستقل، استبدادی، غیر مشروط، ازاد از قیود فکری، خود رای