abateدیکشنری انگلیسی به فارسیکاهش می یابد، کم شدن، خرد شدن، تخفیف دادن، خرد کردن، کاستن، رفع نمودن، اب گرفتن از، بزور تصرف کردن، خرد ساختن، فرو نشستن
abatesدیکشنری انگلیسی به فارسیکاهش می یابد، کم شدن، خرد شدن، تخفیف دادن، خرد کردن، کاستن، رفع نمودن، اب گرفتن از، بزور تصرف کردن، خرد ساختن، فرو نشستن
abatedدیکشنری انگلیسی به فارسیکاهش یافته است، کم شدن، خرد شدن، تخفیف دادن، خرد کردن، کاستن، رفع نمودن، اب گرفتن از، بزور تصرف کردن، خرد ساختن، فرو نشستن
squeezesدیکشنری انگلیسی به فارسیفشار می دهد، فشار، فشردن، فشار دادن، چلاندن، دوشیدن، له کردن، اب میوه گرفتن، بزور جا دادن، زور اوردن، چپاندن
squeezeدیکشنری انگلیسی به فارسیفشار دادن، فشار، فشردن، چلاندن، دوشیدن، له کردن، اب میوه گرفتن، بزور جا دادن، زور اوردن، چپاندن