drainدیکشنری انگلیسی به فارسیزه کشی، ناو، زهکش فاضل آب، اب گذر، کشیدن، اب کشیدن از، زیر اب زدن، زه کشی کردن، زیر اب
drainsدیکشنری انگلیسی به فارسیتخلیه می شود، زه کشی، ناو، زهکش فاضل آب، اب گذر، کشیدن، اب کشیدن از، زیر اب زدن، زه کشی کردن
swabدیکشنری انگلیسی به فارسیسواب، جاروب، اسفنج زمین شویی، لوله پاک کن، گرد و خاک گرفتن، زدودن، پیچیدن، با کهنه آب چیزی را کشیدن