skiesدیکشنری انگلیسی به فارسیآسمان، فلک، سپهر، اب و هوا، توپ هوایی زدن، در مقام منیعی قرار دادن، زیاد بالا بردن
weathersدیکشنری انگلیسی به فارسیآب و هوا، هوا، اب و هوا، تغییر فصل، در معرض هوا گذاشتن، باد دادن، تحمل یا برگزار کردن