tappingدیکشنری انگلیسی به فارسیضربه زدن، شیر آب زدن به، ضربات اهسته وپیوسته زدن، سوراخ چیزیرا بند اوردن، از شیر اب جاری کردن
tapدیکشنری انگلیسی به فارسیضربه زدن، شیر، شیر آب، ضربت اهسته، شیر آب زدن به، ضربات اهسته وپیوسته زدن، سوراخ چیزیرا بند اوردن، از شیر اب جاری کردن
tappedدیکشنری انگلیسی به فارسیشنود گذاشت، شیر آب زدن به، ضربات اهسته وپیوسته زدن، سوراخ چیزیرا بند اوردن، از شیر اب جاری کردن