poachingدیکشنری انگلیسی به فارسیشکارچی، تجاوز کردن به، اب پز کردن، فرو کردن، دزدکی شکار کردن، راندن، هل دادن، بهم زدن، لگد زدن، دزدیدن، برخلاف مقررات شکار صید کردن
poachدیکشنری انگلیسی به فارسیچنگال، تجاوز کردن به، اب پز کردن، فرو کردن، دزدکی شکار کردن، راندن، هل دادن، بهم زدن، لگد زدن، دزدیدن، برخلاف مقررات شکار صید کردن
poachesدیکشنری انگلیسی به فارسیسلاح ها، تجاوز کردن به، اب پز کردن، فرو کردن، دزدکی شکار کردن، راندن، هل دادن، بهم زدن، لگد زدن، دزدیدن، برخلاف مقررات شکار صید کردن