slaveringدیکشنری انگلیسی به فارسیلعنتی، اب دهان روان ساختن، چاپلوسی کردن، گلیز مالیدن، بزاق از دهان ترشح کردن
slaveredدیکشنری انگلیسی به فارسیبرده داری، اب دهان روان ساختن، چاپلوسی کردن، گلیز مالیدن، بزاق از دهان ترشح کردن
spittedدیکشنری انگلیسی به فارسیدروغ گفتن، اب دهان پرتاب کردن، تف انداختن، به سیخ کشیدن، بسیخ کشیدن، بیرون پراندن