suckerدیکشنری انگلیسی به فارسیمکنده، طفل شیرخوار، احمق، الت مکنده، اب نبات مکیدنی، حیوان یا عضو یا الت مکنده
poundدیکشنری انگلیسی به فارسیپوند، پاوند، لیره، اغل، استخر یا حوض اب، واحد مسکوک طلای انگلیسی، ضربت، اغل حیوانات گمشده و ضاله، زدن، کوبیدن، ساییدن، ارد کردن، بصورت گرد در اوردن، با مشت زدن