droopingدیکشنری انگلیسی به فارسیغرق شدن، افسرده و مایوس شدن، افکندن، پژمرده شدن، اب از دهان تراوش شدن
droopsدیکشنری انگلیسی به فارسیسرگردان، سستی، خمیدگی، افسرده و مایوس شدن، افکندن، پژمرده شدن، اب از دهان تراوش شدن
droopدیکشنری انگلیسی به فارسیاز بین بردن، سستی، خمیدگی، افسرده و مایوس شدن، افکندن، پژمرده شدن، اب از دهان تراوش شدن
sousesدیکشنری انگلیسی به فارسیسوس، اب نمک، ترشی، اهار فروبری، شستشو، مست کردن، انداختن، بطور کامل پوشاندن، حمله کردن، بسختی افتادن، مست کردن یاشدن، در ترشی فرو بردن، با ترشی مخلوط کردن، در ا