Rushدیکشنری انگلیسی به فارسیهجوم بردن، یورش، حمله، یک پر کاه، تعجیل، جویبار، ازدحام مردم، فشار، خیز، بوریا، نی بوریا، انواع گیاهان خانواده سمار، حرکت شدید، جوی، برسر چیزی پریدن، خیز زدن
داغنشئگیrushواژههای مصوب فرهنگستانحسی لذتبخش و عمیق و فوری همراه با سرخ شدن صورت که بعد از تزریق موادی نظیر هروئین و کوکائین و مورفین به وجود میآید
قعساءلغتنامه دهخداقعساء. [ ق َ ] (ع ص ) مؤنث اقعس . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (قوس ...) کمانی است که سینه ٔ آن بیرون آمده و پشت آن تو رفته باشد. (اقرب الموارد). رجوع به