پناهجاrefuge 1واژههای مصوب فرهنگستانگذرگاهی در وسط سوارهرو برای توقف ایمن عابر پیاده در هنگام عبور
پناهگاه 1refuge 2, refugiumواژههای مصوب فرهنگستانمکانی امن که در آن گونهها میتوانند از تغییرات محیطی در امان بمانند و به حیات خود ادامه دهند
refugesدیکشنری انگلیسی به فارسیپناهگاه ها، پناه، پناهندگی، ملجا، تحصن، پناه گاه، مفر، پناه بردن، پناه دادن
رفیوژواژهنامه آزاد(عمران و شهرسازی) refuge؛ جزیرۀ میانی، گذرگاهی در وسط معابر سواره رو که فضایی امن برای عابرین پیاده ایجاد می کند. رفیوژها ممکن است ترکیبی از فضای سبز باشند، یا