investدیکشنری انگلیسی به فارسیسرمایه گذاری، سرمایه گذاری کردن، گذاردن، نهادن، خریدن، خرید کردن، اعطاء کردن، سرمایه گذاردن
investigatingدیکشنری انگلیسی به فارسیتحقیق، بررسی کردن، رسیدگی کردن، تحقیق کردن، پژوهیدن، جستار کردن، وارسی کردن، استفسار کردن، اطلاعات مقدماتی بدست اوردن، تفتیش کردن، باز جویی کردن