honourدیکشنری انگلیسی به فارسیافتخار و احترام، افتخار، احترام، شرف، شرافت، عزت، ناموس، غیرت، حضرت، جناب، فخر، خوشنامی، نجابت، تشریفات امتیازویژه، اب رو، برو، مفتخر کردن، احترام کردن به، محتر
سامانۀ اعتمادیhonour systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای برای جمعآوری کرایه بدون استفاده از روشهای واپایش بلیت
قتل ناموسیhonour killingواژههای مصوب فرهنگستانقتل یکی از بستگان، بهویژه دختران و زنانی که باعث بیآبرویی در خانواده شدهاند