flakeدیکشنری انگلیسی به فارسیپوسته پوسته شدن، ورقه، پوسته، برفک، فلس، تکه کوچک، جرقه، برفک زدن تلویزیون، ورد امدن
پَرک 2flake 1واژههای مصوب فرهنگستانلایۀ نازکی به ضخامت چند دهم میلیمتر از مادۀ غذایی خشکشده یا خمیر مادۀ غذایی که با خشککن غلتکی خشک شده باشد