besteadدیکشنری انگلیسی به فارسیدر عوض، یاری کردن، کمک کردن، سودمند واقع شدن، بدرد خوردن، جای کسی را گرفتن، واقع
besteadedدیکشنری انگلیسی به فارسیباشه، یاری کردن، کمک کردن، سودمند واقع شدن، بدرد خوردن، جای کسی را گرفتن
besteadsدیکشنری انگلیسی به فارسیbesteads، یاری کردن، کمک کردن، سودمند واقع شدن، بدرد خوردن، جای کسی را گرفتن
besteadingدیکشنری انگلیسی به فارسیباشه، یاری کردن، کمک کردن، سودمند واقع شدن، بدرد خوردن، جای کسی را گرفتن
besteadsدیکشنری انگلیسی به فارسیbesteads، یاری کردن، کمک کردن، سودمند واقع شدن، بدرد خوردن، جای کسی را گرفتن