ترجمه مقاله

عمود

واژه‌نامه آزاد

0
ناشناس:
راست. آن به چَمِ وارونِ کژ است. دو خط عمود بر هم به پارسی می شود دو خد راست بر هم. عمودی از رأس مثلث بر ضلع روبرو فرود می آوریم به پارسی می شود خدی از تارک سِگوش بر بَرِ روبرو راست فرود می آوریم. عمودی از وسط ضلع مثلث بالا می بریم به پارسی می شود خدی از میانِ بَرِ سِگوش راست بالا می بریم. آنرا "راستا" به چَمِ "راست آینده" هم می گویند. برای نمونه، راستایی از میانِ بَرِ سِگوش بالا می بریم.

برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید، معنی پیشنهادی با نام‌تان در سایت منتشر خواهد شد.

ترجمه مقاله