گسیختهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم گسیخته، ناپیوسته، بریده، متباین، پراکنده جداازهم، سوا، جدا گوناگون ناهمگن هرازگاه انحرافی، غیرمنطقی یکییکی لَق، شُل، واگذارده