چهارگانگی
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: عدد
م] چهارگانگی، چهارتایی
چهار، چهارم، چهارمین
ربع، فصل، یکچهارم
چهارضلعی، چهارگوشه، مربع، مستطیل، مربعمستطیل، لوزی، ذوزنقه، متوازیالاضلاع
تربیع
چهارچوب، قاب، کادر، چارچوب
چهارفصل سال
کوارتت، گروه چهارنفره
چهارگوشۀ دنیا
جهات چهارگانه
چهارگانه، اربعه، چهارتا