ترجمه مقاله

متوقف‌شده

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: تغییر ] متوقف‌شده، ترمزشده، بی‌حرکت معطل، لَنگ، به‌تأخیرافتاده، معوق، معلق، مسکوت، بلاتکلیف، پادرهوا، دیر نیازمند
ترجمه مقاله