ترجمه مقاله

متلاطم

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: حرکت شنج، لرزان، مواج، طوفانی، ناآرام، بی‌آرام، پرآشوب، پُرتلاطم، موج‌زن، غران، خروشان، جوشان، متموج، بی‌نظم درحال پرپر زدن، درحال غلیان(جوشش)، مضطرب، نگران، بی‌قرار، عجول آشفته، تکان‌خورده، عصبی، غضبناک، خشمگین، عصبانی
ترجمه مقاله