ماهربودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه ربودن، سررشته داشتن، تبحر داشتن، خوب بودن، درخشیدن، برتر بودن، لم کاررا دانستن، صلاحیت داشتن فن بهکار بردن، یدطولا(یی) داشتن درکاری، نافشرا باچیزی (کاری) بریدن