ترجمه مقاله

قانون‌شکن

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: اخلاقیات مجرم، جنایتکار، جانی، باسابقه، مرتکب، گناهکار، مقصر، راشی، مرتشی خلافکار، متخلف، بی‌قید همراه با قانون‌شکنی، کیفری، جنایی، جنایتکارانه، غارتگرانه، بردارنده، بدونمجوز
ترجمه مقاله