عدم تکمیل
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: نتیجۀ عمل
م تکمیل، عدم خاتمه، تکلف، بینتیجگی، بیهودگی، عدم موفقیت، شکست
عدمتحقق
عدم انجام (اجرا)، عدم پیگیری، کوتاهی، قصور، اهمال، غفلت
ناتوانیدر ایفای تعهدات، عدم کفایت
نارسایی، ناکارایی، کاستی، تمام راه را نرفتن
نپختگی، فقدان بلوغ، فقدان آمادگی، توسعهنیافتگی، عقبماندگی
کار بدون نتیجه، پات، بنبست، بازی مساوی
کار پایاننیافتنی، خر دجال، دور تسلسل، تکرار بیهوده، استمرار، تداوم
هفتخوان رستم، عدم امکان، کار نشدنی، کار سخت
کسری، ایراد، نقصان
کارسرسری (سطحی، صوری)، وصلهپینه، سرهمبندی، ماستمالی، ظاهرسازی، بیمبالاتی، سهو، بیتوجهی
تعلل، تعویق، تأخیر، وقفه، بلاتکلیفی، کار رهاشده
کار درجریان
کار آغازنشده، سنگ بزرگ
اول راه، آغاز کار