سینما
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: مادۀ آلی
ا، هنر سینما، سینماتوگراف
فیلم سینمایی، فیلم، کارتون، انیمیشن، مستند، کوتاه، داستانی، صامت، ناطق، ویدیوکلیپ، نماهنگ
هنر تئاتر
پروژکتور، آپارات، دستگاه نوری
فیلمنامه، سناریو، رمان
سکانس، پلان، بخشی ازفیلم، اوضاع
تمهیدات سینمایی، جلوههای ویژه، افکت، اسپشال ایفکتز، تروکاژ، اسلوموشن
کارگردان، مدیر صحنه، تهیهکننده، هنرپیشه، آرتیسته، بازیگر، فیلمبردار، سناریونویس، فیلمنامهنویس، نمایشنامهنویس، تدوینگر، آپاراتچی، پویانما، انیماتور
استودیوی فیلمبرداری، شهرک سینمایی، -فیلم، سیمافیلم
حلقۀ فیلم، ویسیدی، دیویدی، ویدیوسیدی
پویانمایی، انیمیشن، متحرکسازی
عنوانبندی، تیتراژ، تدوین، نورپردازی
علاقمند بهسینما، سینمارو