دروغگویی
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: نحوۀ ارتباط
م] دروغگویی، دروغپردازی
دروغ، سقم، کذب، چاخان، لاف، مجعولات، اکاذیب، سخن ناراست، خلاف حقیقت
حرامزادگی، نادرستی
عهدشکنی، پیمانشکنی، نقضعهد، خیانت، نامردی
گواهی (شهادت)دروغ، جعل اسناد، امضای ساختگی
وعدۀدروغ، بادهوا، وعدۀ سرخرمن، در باغ سبز (نشان دادن)، وعدۀ خلاف، فریب
اشکِ تمساح
مکر، دورویی▼