ترجمه مقاله

تنبل

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: عمل داوطلبانه کند، کاهل، انگلی، آفتاب‌نشین، بخوروبخواب، عافیت‌طلب، تن‌پرست، غافل تن‌پرور، رفاه‌طلب، طفیلی ◄شخص بی‌اهمیت، شخص تنبل▲ آب‌خُسب
ترجمه مقاله