تقارن
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: شکل
قارن، قرینگی، تناسب، همسازی، سازواری، موازنه
دوسوپیوستگی، همبستگی
ترتیب، تعادل، بهقاعدگی
انطباق، همنهشتی، تساوی، برابری
همانندی، تجانس، همگنی
توازی
خوشگلی، زیبایی
تناوب، دورهایبودن
مثلت متساویالساقین، متساویالاضلاع
قرینه، تصویر در آینه
قافیه، وزن [شعر]