بینظمی
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: نظم
نظمی، بیترتیبی، نابهسامانی، عدم هماهنگی، درهم برهمی، بههم ریختگی، درهم ریختگی، هرج ومرج
اختلال، تلاطم، شلوغی، آشوب
جنجال، سروصدا، قال، همهمه، صدای ناهنجار
بی انضباطی، سرپیچی
آلودگی، ناپاکی
ایجاد اغتشاش، اختلال، اغتشاش
ابهام