ترجمه مقاله

امر کردن

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: ارادۀ اجتماعی عام ن، دستور دادن، فرماندادن، فرمودن، اُرد دادن، امر دادن، امرونهی کردن، ارجاع کردن، مأمور کردن، امضاکردن، منصوب کردن، گماشتن تجویز کردن ◄ طبابت کردن
ترجمه مقاله