ترجمه مقاله

اطاعت کردن

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: ارادۀ اجتماعی عام کردن، فرمان بردن، به‌جاآوردن، حرف گوش کردن، آب بی‌اجازۀ کسی نخوردن، بی (بدون) اجازۀ کسی آب نخوردن، رعایت کردن، پیروی کردن، منطبق بودن، دنبال کردن تن دردادن، دراختیار کسی بودن به‌ساز کسی رقصیدن، تحت فرمان بودن، به میلو ارادۀ کسی عمل کردن نوکری کردن، بههر سازی رقصیدن
ترجمه مقاله