آناً
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: زمان
وراً، فوری، بلادرنگ، بیدرنگ، درجا، درآنِ واحد، بالفور، بیمعطلی، یکباره، یکهو، فیالبداهه
یکلحظه، یکدم، یکآن، در کوتاهترین زمان
ناگاه، بهناگاه، ناگهانی، یکدفعه، یکباره، غفلتاً، بیاطلاع، غافلگیر، سرزده، ناغافل، یکهو، بیخبر، بیهوا، مثل اجل معلق، بغتتاً، ناگهان
بهمحض اینکه، بهمجرداینکه، تا، فعلاً