ترجمه مقاله

گشادن

فرهنگ فارسی معین

(گُ دَ) 1 - (مص م .) آزاد کردن ، باز کردن . 2 - فتح کردن . 3 - جدا کردن . 4 - چاره کردن ، حل کردن . 5 - روان کردن ،جاری ساختن . 6 - گشودن یا گشوده شدن . 7 - خلاص کردن ، رها کردن . 8 - شاد کردن . 9 - روان کردن (شکم و مانند آن ). 10 - راست شدن ، درست شدن . 11 - جدا شدن ، منفصل شدن . 12 - قطع رابطه کردن ، گسستن .
ترجمه مقاله