ترجمه مقاله

بی نوا

فرهنگ فارسی معین

(نَ) (ص مر.) 1 - بی چیز، تهی دست . 2 - بی چاره ، بی سامان . 3 - ناتوان ، درمانده .
ترجمه مقاله