ترجمه مقالهسوشال تریدینگ

trim

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تر و تمیز، وضع، حالت، زینت دادن، تراشیدن، درست کردن، اراستن، پیراستن، چیدن، سرشاخه زدن، مرتب، پاکیزه، مواظب
ترجمه مقالهسوشال تریدینگ