ترجمه مقاله

staving

دیکشنری انگلیسی به فارسی

چیدمان، ایجاد سوراخ کردن، با چماق زدن، شکستن، ریزش کردن، کوبیدن، روی خط حامل نوشتن
ترجمه مقاله