ترجمه مقاله

started

دیکشنری انگلیسی به فارسی

آغاز شده، شروع کردن، بنیاد نهادن، اغازیدن، عزیمت کردن، دایر کردن، از جا پریدن، رم کردن
ترجمه مقاله