26 فرهنگ

slop

/släp/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

افتادن، پساب اشپزخانه وامثال ان، غذای رقیق وبی مزه، مشروب رقیق وبی مزه، شلوار گشاد، لجن، باتلاق، تفاله، ادم کثیف، اشغال خوری، هر نوع لباس گشاد رویی، روپوش کتانی پزشکان و امثال ان، ادم بی بند و بار، لبریز شدن