ترجمه مقالهسوشال تریدینگ

sitting

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نشسته، نشست، جلسه، جا، صندلی، در حال جلوس، در حال چمباتمه زدن
ترجمه مقالهسوشال تریدینگ