ترجمه مقالهسوشال تریدینگ

rule

دیکشنری انگلیسی به فارسی

قانون، قاعده، حکم، دستور، فرمانروایی، ضابطه، خط کش، گونیا، عادت، رسم، فرمانفرمای، بربست، حکومت کردن، مسلط شدن بر، حکم کردن، اداره کردن
ترجمه مقالهسوشال تریدینگ